سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 11:2 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 160)

مردم به ضرورت زندگى و ادامه‏ى حیات ناچارند براى هم کار کنند، منشى براى تاجر، بنا براى صاحبخانه، کارگر براى کارفرما، و کشاورز براى مالک، و با دریافت کارمزد، امرار معاش نمایند و آبرومندانه زندگى کنند. انجام دادن هر کار مشروع و مورد نیاز مردم و به  دست آوردن مال، در طلب روزى حلال رفتن و با عز و احترام زندگى کردن است. در تمام این قبیل موارد، رازق خداوند است و پرداخت کنندگان کارمزد مجارى ایصال فیض حضرت بارى تعالى هستند. اما على (ع) درباره‏ى امر روزى به فرزند بزرگوارش حضرت حسن (ع) توصیه‏ى جالبى فرموده است: 

و ان استطعت الا یکون بینک و بین الله ذو نعمه فافعل فانک مدرک قسمک و آخذ سهمک و ان الیسیر من الله سبحانه اعظم و اکرم من الکثیر من خلقه و ان کان کل منه. 

اگر مى‏توانى کارى کنى که بین تو و خداوند، صاحب نعمتى واسطه نباشد، آن کار را انجام ده، چه آنکه تو در هر صورت قسمت خود را مى‏گیرى و سهم خویش را دریافت مى‏نمایى، اما رزق کم از طرف خداوند، عظیمتر است و کرامت زیادترى دارد از رزق زیادى که به وسیله‏ى خلق دریافت نمایى، گر چه تمام رزقها بى‏واسطه یا باواسطه از خداوند رازق است. 

کشاورزى و باغدارى دو نمونه از روزى رساندن خداوند است، بدون آنکه صاحب نعمتى واسطه باشد. کسى که قطعه زمینى دارد، اگر بتواند در آن زراعت کند یا اشجار میوه غرس نماید، نان خود را از محصول زراعت تهیه کند یا از فروش میوه‏ى باغ ارتزاق نماید، او رزق خود را بدون واسطه‏ى صاحب نعمت، از خداوند دریافت نموده است. اگر خود او قادر نباشد تمام کارهاى زراعت یا باغدارى را انجام دهد و باید از وجود کارگر استفاده کند و اجرت بدهد، در آن صورت وى صاحب نعمتى است که واسطه‏ى روزى کارگران شده است، ولى رزق  خود را بدون واسطه از خداوند رازق گرفته است. دستور على (ع) به فرزندش حضرت مجتبى (ع) حاوى چند نکته‏ى آموزنده است: اول، رزقى که از خداوند، بدون واسطه، به انسان مى‏رسد، منزه از هر منت و ذلت است، اما رزقى که از دست بشر صاحب نعمت مى‏رسد، بدین معنى است که انسانى براى انسان دیگرى کار کرده و رزق خود را از وى دریافت نموده است. این عمل هر قدر محترمانه انجام شود، قطعا با رزق‏رسانى خداوند تفاوت دارد، جالب آنکه این دستور را على (ع) در نامه‏ى خود به فرزند خویش نوشته و در سه سطر قبل از این عبارت، در همان نامه، تذکر داده است: 

اکرم نفسک عن کل دنیه و ان ساقتک الى الرغائب. 

فرزند عزیز: همواره کرامت و بزرگوارى نفس خویش را حفظ کن و از تن دادن به هر پستى اجتناب نما، هر چند با تحمل آن پستى به تمنیاتت دست مى‏یابى. 

دوم، کشاورزى و درختکارى در شرع مقدس، از تمام شغلها بیشتر مورد توجه است و در این باره روایاتى از اولیاى دین رسیده و علماى حدیث در کتب اخبار، باب مخصوصى را براى آن باز نموده‏اند. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: ازرعوا و اغرسوا و الله ما عمل الناس عملا اجل و اطیب منه. 

امام صادق (ع) فرمود: زراعت کنید و درخت بکارید، قسم به خداوند هیچ عملى را مردم انجام نمى‏دهند که بزرگتر و پاکیزه‏تر از آن باشد. 

رزقى که از این راه به دست مى‏آید، اولا پاک و منزه از هر شبهه است، ثانیا زارع و درختکار، روزى خود را بدون واسطه از خداوند رزاق دریافت مى‏نمایند. سوم رسول اکرم (ص) و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام به درختکارى و زراعت علاقه‏ى بسیار داشتند و در فرصتهایى که به دست مى‏آمد، خود شخصا درخت مى‏کاشتند یا زمین را براى افشاندن بذر مهیا مى‏نمودند و این مطلب ضمن روایات متعددى آمده است. 

باع على علیه‏السلام حدیقته التى غرسها له النبى صلى الله علیه و آله و سقاها هو بیده باثنى عشر الف درهم. 

على (ع) باغچه‏اى را که پیمبر اکرم (ص) براى آن حضرت درختکارى نموده بود و على (ع) خود آن را به دست خویش آب مى‏داد، به دوازده هزار درهم فروخت. 

على (ع) به دست خود اراضى موات را احیا نمود، نخلستانهایى را به وجود آورد، به درختها آب مى‏داد، و مقدار قابل ملاحظه‏اى از آن نخلستانها را وقف نموده است. سایر ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام نیز به کشاورزى علاقه‏ى زیاد داشتند و ضمن سخنرانیهاى گذشته، بعضى از روایات مذکور افتاد که گاهى امامان معصوم در مقابل آفتاب سوزان عرق مى‏ریختند و در مزرعه کار مى‏کردند. کسانى که از محصول زراعت یا فروش میوه‏هاى باغ ارتزاق مى‏نمایند تا زمانى که آفتى مخرب به آنها نرسد، وضع زندگى محفوظ است و هزینه‏ى معاش با سهولت تامین مى‏گردد، و امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول این قطعه از دعا، چنین درخواستى را از پیشگاه الهى دارد: 

و صن وجهى بالیسار. 

بار الها! آبروى مرا در جامعه با گذران سهل و آسان محافظت فرما. 

اگر بر اثر نیامدن باران، زراعت و درختها بخشکند، یا سیلى بنیان کن به جریان افتد، آنها را بشوید و با خود ببرد، یا طوفانى شدید و ممتد وزیدن گیرد و نابودشان نماید، در این صورت مضیقه و تنگى معاش آغاز مى‏گردد و اولین اثر آن کاهش جاه و محبوبیت و سبک شدن قدر و منزلت اجتماعى است، و این همان است که حضرت زین‏العابدین (ع) در جمله‏ى دوم این قطعه از دعا، به پیشگاه الهى عرض مى‏کند: 

و لا تبتذل جاهى بالاقتار. 

بار الها! مورد حمایتم قرار ده و موجباتى را فراهم آور که وزن و ارزشم در افکار عمومى کاهش نیابد و در معرض خوارى قرار نگیرم. 

این قبیل بلایا و آفات که مصائب سنگین به بار مى‏آورد و زندگى خانواده‏ها را مختل مى‏نماید، جز ذات اقدس الهى احدى قادر نیست آنها را دفع کند و از بروزشان جلوگیرى نماید. اگر خداوند عنایت فرمود و دعا را مستجاب کرد، آن حوادث و رویدادهاى تلخ پیش نمى‏آید و هزینه‏ى معاش بخوبى تامین مى‏گردد و در نتیجه آبرو و عز اجتماعى محفوظ خواهد ماند و زندگى بسهولت مى‏گذرد. اما اگر دعا در پیشگاه خداوند مقبول نیفتد و یکى از آن بلایا نازل گردد، مزرعه یا باغ از میان برود، عوارض و پى‏آمدهایى خواهد داشت که امام (ع) در جملات مورد بحث امروز، توضیح داده است. اول: 

فاسترزق اهل رزقک. 

بار الها! پس ناچار باید از کسانى روزى بخواهم که خود 

روزى‏خوار تو هستند. 

با آمدن بلا و از بین رفتن زراعت و باغ، روزى رساندن خداوند بدون وساطت صاحبان نعمت پایان مى‏یابد و از این پس باید کسانى عهده‏دار روزى ما شوند که خودشان روزى‏خوار تو هستند. ادامه‏ى حیات و ضرورت غذا ایجاب مى‏کند که در چنین موقعى صاحبان نعمت به وظیفه‏ى اسلامى و انسانى خویش عمل کنند، به آسیب‏دیدگان غذا بدهند، آنان را سیر کنند، و از خطر مرگشان برهانند و خویشتن را مشمول رحمت واسعه‏ى الهى نمایند. به موجب روایات، ارزش این عمل در پیشگاه الهى بسیار گرانقدر و عظیم است. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: من اطعم مومنا حتى یشبعه لم یدر احد من خلق الله ما له من الاجر فى الاخره، لا ملک مقرب و لا نبى مرسل الا الله رب العالمین. ثم قال: من موجبات المغفره اطعام المسلم السغبان. ثم تلا قول الله عز و جل: او اطعام فى یوم ذى مسغبه. یتیما ذا مقربه او مسکینا ذا متربه. 

امام صادق (ع) فرمود: کسى که مومنى را طعام بدهد تا سیر شود، هیچ یک از خلق خداوند نمى‏داند براى سیرکننده در آخرت چه اجرى است، نه ملک مقرب آگاه است و نه نبى مرسل، فقط خداوند است که پاداش چنین انسانى را مى‏داند. آنگاه فرمود: از عوامل مغفرت الهى، طعام دادن به مسلمان قحطى زده است، سپس آیاتى را از قرآن شریف تلاوت فرمود: طعام دادن در روز قحط به یتیمى که داراى قرابت است، یا فقیرى که بر خاک نشسته است و هیچ ندارد. 

کسى که بر اثر خشکسالى یا سیل‏زدگى مزرعه و باغش، که 

راه ارتزاقش بوده، از بین رفته، قحطى زده‏اى است که هستى خویش را از دست داده و خاک‏نشین گردیده است. 

و استعطى شرار خلقک. 

بار الها! براى تامین معاش ناچار مى‏شوم از شرار خلقت طلب عطا نمایم. 

دومین پى‏آمد مضیقه و تنگى معاش، کمک خواستن از افرادى است که فرومایه و فاقد فضیلت‏اند و این اظهار حاجت براى افراد بزرگوار بسیار سنگین و جانکاه است. على (ع) درباره‏ى این گروه فرموده: عجبت لرجل یاتیه اخوه المسلم فى حاجه فیمتنع عن قضاءها و لا یرى نفسه للخیر اهلا، فهب انه لا ثواب ترجى و لا عقاب یتقى افتزهدون فى مکارم‏الاخلاق. 

تعجب مى‏کنم از مردى که برادر مسلمانش براى حاجتى به وى مراجعه مى‏کند و او از برآوردن آن حاجت امتناع مى‏نماید و خود را شایسته‏ى عمل خیر نمى‏بیند، گیرم که وى نه به ثواب قیامت امیدوار است و نه از عقاب قیامت باک دارد، آیا به کرایم اخلاق و سجایاى انسانى نیز بى‏اعتناست. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: المومن المحتاج رسول‏الله الى الغنى القوى. فاذا خرج الرسول بغیر حاجه غفرت للرسول ذنوبه، سلط الله على الغنى القوى شیاطین تنهشه قال قلت کیف تنهشه؟ قال یخلى بینه و بین اصحاب الدنیا فلا یرضون بما عنده حتى یتکلف لهم، یدخل علیه الشاعر فیسمعه فیعطیه ما شاء فلا یوجر علیه، فهذه الشیاطین التى تنهشه. 

امام صادق (ع) فرمود: مومن محتاج، رسول خداوند است به سوى غنى قوى. وقتى آن رسول از نزد غنى برمى‏گردد در حالتى که حاجتش برآورده نشده، تمام گناهانش بخشیده مى‏شود و خداوند شیاطینى را بر غنى قوى مسلط مى‏کند که به وى نیش بزنند. راوى عرض کرد: چگونه نیش مى‏زنند؟ فرمود: اهل دنیا را گردش جمع مى‏کنند و شاعرى را نزدش مى‏برند و شعرهایى را که گفته به وى مى‏شنواند و هر چه بخواهد به عنوان صله‏ى شعر باید به او بدهد در حالى که کمترین اجرى در پیشگاه خداوند ندارد و این کار نیش زدن شیاطین به آن غنى قوى است. 

فافتتن بحمد من اعطانى. 

سومین پى‏آمد تنگى معاش که امام سجاد (ع) به پیشگاه الهى عرض مى‏کند، این است که: بار الها! اگر در مضیقه‏ى معاش قرار گیرم و ناچار شوم روزى تو را از واسطه‏ى صاحب نعمت، که خود روزى‏خوار توست، دریافت نمایم، در آزمایش حمد غیر تو واقع مى‏شوم. بار الها! حمد مخصوص ذات مقدس توست و من نمى‏خواهم در زندگى جز تو کسى را حمد نمایم. 

و ابتلى بذم من منعنى. 

بار الها! مبتلا شوم به ذم کسى که به من مساعدت ننموده و از کمک خود محرومم ساخته است. 

چهارمین امرى که از عوارض تنگى معاش است و حضرت زین‏العابدین (ع) به پیشگاه الهى عرض نموده، این است که بر اثر مضیقه‏ى مالى باید رزق تو را با وساطت صاحبان نعمت دریافت کنم. 

بعضى از صاحبان نعمت اهل خیرند و از کار نیک استقبال مى‏کنند و بدون منت خدمتى را که باید و شاید انجام مى‏دهند، اما بعضى از شرار 

خلق‏اند و از خدمت مالى به کسانى که از هر جهت شایسته‏ى خدمت‏اند ابا دارند، به نیازمندان با تلخى برخورد مى‏کنند و به آنان کمکى نمى‏نمایند. این منع و امساک خاطره‏ى بدى در ذهن افراد تهیدست به جاى مى‏گذارد، ممکن است بر اثر حرمان از کمک آنان به ذمشان مبتلا گردند و من نمى‏خواهم زبانم به مذمت دیگران باز شود. حضرت زین‏العابدین (ع) در پایان این قطعه از دعاى «مکارم‏الاخلاق» و بیان عوارض و پى‏آمدهاى ناشى از مضیقه‏ى مال و تنگى معاش، به پیشگاه الهى عرض مى‏کند: 

و انت من دونهم ولى الاعطاء و المنع. 

بار الها! اگر بر اثر نزول بلا وسیله‏ى ارتزاقم از بین برود و نتوانم روزى خود را بلا واسطه از تو به دست آورم و دچار مضیقه گردم، باید رزق اعطایى تو را با وساطت صاحبان نعمت، که خود روزى‏خوار تو هستند، دریافت دارم و اینان دو گروه‏اند: بعضى از اخیارند و با گشاده‏رویى احسان مى‏نمایند و بعضى ممسک‏اند و با دارا بودن مال بخل مى‏کنند و از کمکهاى لازم ابا مى‏نمایند، ولى ذات مقدست که مالک واقعى تمام جهان هستى است، ولى و صاحب اختیار هر دو گروه است، یعنى آنکه سخى و جواد است، از آزادى و حریتى که تو به وى اعطا فرموده‏اى حسن استفاده مى‏کند و از نعمتهایى که به او ارزانى داشته‏اى بهره مى‏گیرد، خود و خانواده‏اش مستفید مى‏گردند و آفت‏زدگان محترم را که در مضیقه واقع شده‏اند نیز بهره‏مند مى‏سازد و در نتیجه از پاداش تو در قیامت برخوردار خواهد شد، و آنکه بخل مى‏کند و از خدمت به مردم بلازده امتناع مى‏نماید، آزادى خداداد را نابجا صرف مى‏کند، از کمک و مساعدت بمورد ابا مى‏نماید و با این عمل ناروا، زمینه‏ى کیفر خود را در عرصه‏ى قیامت فراهم مى‏آورد. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    24
    :: بازدید دیروز ::
    21
    :: کل بازدیدها ::
    188554

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::